نوشته شده توسط: وحید کنگرشاهی
پروانه ابریشم باف ناجور
بررسی ها نشان می دهد در حدود ۳۰عامل آفت زا در جنگلهای شمال شناسایی شده که گروه وسیعی از درختان را در برگرفته و برخی گونههای با ارزش نظیر "ملج" و "شب خُسب" را به حد انقراض نزدیک کرده است.
گروهی از کارشناسان در گفتگو با ایرنا در این باره گفتند: با توجه به دستکاری و اوضاع ایجاد شده در جنگلها و مراتع شمال کشور، در طی ۱۰سال اخیر، آفات و بیماری های مهمی ظهور یافته و خسارتهای شدیدی وارد کرده است.
سرپرست گیاه پزشکی اداره کل منابع طبیعی غرب مازندران (نوشهر) گفت : جنگل با در برداشتن مجموعهای از درختان و درختچهها، پوشش بوتهای ، جانواران و میکروارگانیسمها و عوامل غیرزنده، اکوسیستم بسیار پایداری را تشکیل میدهد.
"یزدانفر آهنگران" افزود : بین عوامل مختلف موجود در جنگل ، روابط بسیار پیچیده و منظمی برقرار است که مداخله در آن و حذف حتی یک عامل کم ارزش، سبب ایجاد تغییراتی در کل اکوسیستم میشود.
وی تأکید کرد: مشکلات ناشی از بروز آفات و بیماری ها در جنگل زمانی شروع میشود که انسان در آن وارد میشود و با اقداماتی همچون برداشت بیش از حد و حذف گونههای بومی و بازکردن فضای جنگل و کاشت گونههای غیربومی، تعادل را برهم میزند.
آهنگران ادامه داد: عوامل مخرب در جنگل، به دو دسته "عوامل غیر زنده" نظیر وضع نامساعد جوی و به هم خوردن عناصر خاک و "عوامل زنده" تقسیم میشوند.
این کارشناس گیاه پزشکی درباره عوامل زندهای که درآسیب رساندن به جنگل موثرند، تصریح کرد: این عوامل، همان آفات و بیماری ها هستند که گونههای فراوانی از جانواران، ویروس ها، باکتری ها، گیاهان انگلی و نیمه انگلی را شامل میشوند.
وی اضافه کرد : از موارد خسارت زایی عوامل غیر زنده میتوان به خشکیدگی درختان "کاج الدار" در مرزنآباد چالوس اشاره کرد که بر اثر نامساعد بودن خاک برای این درخت به وجود آمد.
سرپرست گیاهپزشکی ادارهکل منابع طبیعی غرب مازندران بیان داشت: تابستان امسال نیز بر اثر کمبود باران و گرمای شدید، درختان و درختچههای زیادی در جنگلهای شمال، دچار خشکیدگی و خزان زودرس شدند.
آهنگران در تعریف گیاه بیمار گفت: گیاه سالم، فعالیتهای مختلفی همچون تقسیم سلولی و تشکیل بافت ، فتوسنتز ، جذب و انتقال آب و مواد غذایی انجام میدهد و هر عامل زنده یا غیرزندهای که در این فعالیتها، ایجاد اختلال کند، باعث میشود به آن گیاه، "بیمار" گفته شود.
وی با بیان این که اگر عامل بیماری، موجود زنده باشد به آن "پاتوژن" می گویند، ادامه داد: هر گونه پدیده فیزیولوژیکی غیر طبیعی و مضر که بر اثر مجاورت و تحریک مداوم یک عامل بیماریزا در گیاه ایجاد میشود، بیماری نام دارد.
این کارشناس گیاه پزشکی افزود: آفت نیز شامل آن دسته از موجودات جانوری است که به طریقی به اندامهای گیاهی آسیب میرسانند و اغلب شامل حشرات ، کنهها، جوندگان و نرم تنان هستند.
آهنگران گفت: آفات برحسب رفتار، محیط زندگی، نوع ماده غذایی مورد نیاز و شکل خارجی اندامهای تغذیهکننده (قطعات دهانی) از اندامهای مختلف گیاهی تغذیه میکنند و منجر به ایجاد خسارت میشوند.
به گفته او ، برگ خواران، ریشه خواران، چوب خواران، پوست خواران، بذر خواران، جوانهخواران، گل خواران، میوهخواران، ساقه خواران، طوقه خواران، سرشاخه خواران و شیرهخواران، مهم ترین گروههای آفت زا در جنگلهای شمال هستند.
سرپرست گیاه پزشکی اداره کل منابع طبیعی غرب مازندران افزود : به طور کلی تمام اندامهای گیاهی از انتهاییترین قسمت شاخههاو جوانهها تا ابتدایی ترین قسمتهای گیاه یعنی ریشههای موجود در خاک مورد حمله و تغذیه این عوامل خسارت زا قرار میگیرند.
آهنگران افزود : علاوه برخسارتهای مزبور که به طور مستقیم به اندامهای گیاهی وارد میگردد، گاهی خسارات ناشی از آنها بهصورت غیرمستقیم ظاهر میشود.
وی اظهارداشت: ایجاد گال بر روی اندامهای گیاهی (زنبورهای گال زا)، ایجاد پیچیدگی در برگها و اندامهای گیاهی (شتهها)، دگر شکلی اندامهای گیاهی ، ترشح عَسَلَک و تجمع گرد و غبار و دوده بر روی برگها و اندامها (شتهها و شپشک ها) و انتقال بعضی از عوامل بیماری زا از جمله خسارات غیرمستقیم است.
این کارشناس گیاه پزشکی تأکید کرد: آفات و بیماریهای جنگلی هیچ گاه به صورت دائم نمود پیدا نمیکنند بلکه به نحو دورهای ، آن هم دورههای کوتاه مدت ظاهر میشوند و سپس فروکش میکنند.
آهنگران درباره دلیل اینامر گفت: اکوسیستم جنگلی درمقایسه با اکوسیستم زراعی و باغی ، پایدارتر و مقاوم تر است.
به گفته این مسؤول، پروانه برگ خوار زمستانه خال دار ، پروانه برگ خوار زمستانه راش، پروانه جوانه خوار بلوط، پروانه جوانه خوار کاج و پروانههای ابریشم باف ناجور ، تخم انگشتری ، دم طلایی ، برگ خوار بلوط ، برگ خوار داغداغان، چوب خوار فرعی، جوانه خوار و برگ خوار سفید آمریکایی از آفات مهم سالهای اخیر در جنگلهای شمال هستند.
سرپرست گیاهپزشکی اداره کل منابع طبیعی غرب مازندران ادامه داد: سوسک های برگ خوار قهوهای توسکا، برگ خوارآبی توسکا، برگ خوار نارون (اوجا) ، برگ خوار صنوبر، پوست خوار و چوب خوار بلوط از دیگر آفات رایج محسوب می شوند.
آهنگران افزود : ملخهای بال کوتاه البرز، بال کوتاه گورخری ، برگ خوار شمشادی ، کَک لِوَر، کرم سفید ریشه، شپشک سفید (پنبهای) راش، سر خرطومی جهنده راش، شپشک سپردار نوئل، کنههای تار عنکبوتی و انواع زنبورهای گال زای بلوط نیز از جمله آفات جنگلهای شمال هستند.
وی درباره بیماری مهلک "مرگ نارون " که در حدود ۹۹درصد درختان ملج جنگلهای شمال را از بین برده است، یادآور شد: این بیماری درمان کاملی ندارد و در سفر اخیر به روسیه، مشاهده کردم که در آن کشور نیز شیوع دارد.
این کارشناس گیاهپزشکی تأکیدکرد: اقدام انجام شده درایران درباره بیماری "مرگ نارون" بیشتر جنبه مطالعاتی داشته است نه عملی و این بیماری، درختان اوجا و آزاد را هم مبتلا کرده است.
آهنگران گفت: ما آفتهای سابقهدار جنگلهای شمال را میشناسیم و میدانیم کانونهایشان کجاست و در بازدیدهایی که از جنگل میشود، از راههای مختلف در باره این آفات کسب اطلاع میکنیم.
سرپرست گیاهپزشکی ادارهکل منابع طبیعی غرب مازندران افزود: امکانات و تجهیزات ما در حد متوسط است ولی از نظر نیروی متخصص، به دلیل محدودیتهای استخدامی، کمبود شدیدی داریم.
وی درباره ارتباط با مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی گفت: با آنها ارتباط داریم ولی مسأله این است که این مراکز، بیشتر به دنبال موضوعات خودشان هستند و کمتر پیش میآید که به سفارش ما کارهای تحقیقاتی کنند.
آهنگران ادامه داد : بر خلاف زمینهای کشاورزی و باغها ، در جنگل برای مبارزه با آفات ، نمیتوان از سم پاشی گسترده استفاده کرد زیرا به محیط زیست آسیب میرساند.
کارشناس گیاهپزشکی ادارهکل منابع طبیعی غرب مازندران خاطرنشان کرد: در جنگلهای شمال از روشهایی همچون تلههای فرومونی، جمعآوری و نابود کردن لاروها و مبارزه بیولوژیک استفاده میشود.
وی در مورد روش تلههای فرومونی توضیح داد : در این شیوه دستگاههایی که بوی جنس ماده آفت زا منتشر میکند در جنگل کار گذاشته میشود که جنس نر آفت را به خود جذب میکند و در قسمت چسبنده این دستگاه، گرفتار و کشته میشود.
آهنگران گفت : گاهی اوقات لاروهای آفت را با دست جمع میکنیم و میکشیم تا به مرحله آفت زایی نرسند، یا این که با حرارت آتش، آنها را در مراکز تجمعشان میکشیم.
جمعی از کارشناسان معتقدند: آفات جنگل در حالت عادی ، کم خطرند ولی اگر اوضاع محیطی برایشان مساعد شود، به مرحله طغیان میرسند، برای مثال ، نوع قارچ به نام"سُم اسبی" از فروردین تا مرداد، در حدود ۲/۵میلیارد هاگ تولید میکند که پخش آن در هوا ممکن است درختان زیادی را آلوده کند. همچنین طغیان ملخها گاه چنان ویرانگر میشود که حتی باپیشرفتهترین امکانات و تجهیزات، نمیتوان با آن مبارزه کرد.
استاد جنگلداری دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات گفت : مهار کردن طغیان حشرات، مشکل تر از طغیان قارچ است و هرچه حشرهای تخمگذاری سریع تر و زیادتری داشته باشد، زودتر به مرحله طغیان میرسد.
"ابراهیم عادلی" افزود: نمیتوان بیماریها و آفات جنگل را نادیده گرفت و بهترین کار برای بهداشت جنگل ، پیشگیری است.
وی تصریح کرد : کاشت هر گونه گیاهی باید متناسب با وضع آن منطقه باشد و واردات بذر و نهال باید به خوبی کنترل شود و قرنطینه گیاهان جدی گرفته شود.
به گفته عادلی« تک کشتی» بودن جنگل از عوامل آسیب پذیر کردن آن در برابر آفات است و باید جنگل به صورت آمیخته، یعنی از گونههای گیاهی مختلف تشکیل شود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از راههای مبارزه با آفات ، حمایت از دشمنان طبیعی آن آفت است. برای مثال از شکار پرندگان جنگل که ازآفات تغذیه میکنند جلوگیری کنیم و برای آنها آشیانه بسازیم.
عادلی افزود: مبارزه با آفت، سه مرحله دارد که مرحله اول آن ، شناسایی و مرحله دوم پیش شناسی آفت است و در مرحله سوم نیز با آفت مبارزه میشود.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اظهار داشت : باید نحوه زمستان گذرانی و زندگی آفت معلوم شود و مشخص گردد که دائم است یا موقت و آیا وضع بحرانی دارد یا نه.
وی یادآور شد: وضع و عدد بحرانی برای هر آفتی، مخصوص است. برای مثال اگر در هرمتر مربع از خاک جنگل، چهارکرم سفید ریشه دیده شود، خطرناک است ولی دو عدد، خطرناک نیست.
عادلی خاطرنشان کرد: هرچه جنگل جوان تر باشد، آسیبپذیری بیشتری در برابر آفت دارد و همچنین درختان سالمند که از مرحله دیر زیستی گذشتهاند ، بیشتر مورد حمله آفات قرار میگیرند.
این استاد دانشگاه درباره بیماری "مرگ نارون" گفت: عامل انتقال این آفت، "سوسک پوست خوارنارون" است و اغلب بر روی پوست درختانی که از حد دیر زیستی گذشتهاند زندگی میکند.
به گفته او این حشره در زیر پوست درخت، دالان میسازد و جنس نر آن زودتر بالغ میشود و پس از آن، از برگ درخت تغذیه میکند.
عادلی گفت: در دستگاه گوارش حشره، قارچی بانام علمی ophiostoma ulmi وجود دارد که سلولز گیاه را هضم میکند و درهنگام تغذیه حشره، هاگ این قارچ به برگ درخت منتقل میشود.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: خاصیت آب دوستی قارچ باعث گسترش آن به نواحی پایین درخت میشود و درنتیجه توسعه جمعیت قارچ و ریسهزایی، در انتقال آب ، اخلال به وجود میآید و درخت بر اثر کم آبی خشک میشود.
وی درباره آثار اقتصادی آفات و بیماریها گفت: اگر آفت، سطح وسیعی را در بر بگیرد، برنامههای تهیه شده برای جنگل شناسی و جنگلداری و همچنین قطع و استحصال چوب، مختل میشود.
عادلی ادامه داد: درگذشته در ارتفاعات پایین جنگلهای شمال، درخت «شب خُسب» زیاد دیده میشد و دامداران پوست آن را مخلوط با خوراک دیگر برای افزایش شیر، به گاو میدادند.
این استاد دانشگاه اظهارداشت: قطع درختانی نظیر بلوط و تک کشتی شدن شب خسب ، باعث آسیبپذیری این درخت دربرابر آفت شد و پایههای آن تاحد زیادی از بین رفت.
وی درباره روشهای مبارزه با آفات و بیماریها گفت : راههای مختلفی برای مبارزه با آفات و بیماریها در جنگل وجود دارد که میتوان به روش بیولوژیکی ، روش زراعی ، روش تلفیقی و روش میکروبی اشاره کرد.
عادلی خاطرنشان کرد : روش مکانیکی یکی از قدیمیترین روش هاست و در آن ، با اقداماتی از جمله ترساندن یا کشتن آفت یا جمعآوری یا تخریب محل زیست، با آن مبارزه میشود.
وی ادامه داد : گذاشتن مترسک یا مجسمه پرندگان شکاری در مزرعه، جمعکردن لیسهها در شب ، گذاشتن تله برای جانواران، انتخاب درختی برای تجمع آفات و سپس آتش زدن آن از روشهای مکانیکی محسوب میشود.
به گفته او در سال ۱۸۸۸میلادی (۱۲۶۷ هش)، نخستین مبارزه شیمیایی در آلمان آغاز شد و با ترکیبات مس و آهک، بعضی از قارچها را از بین بردند.
عادلی تصریح کرد: در سال ۱۹۲۱میلادی (۱۳۰۰ هش)، مبارزه شیمیایی به صورت سم پاشی با هواپیما انجام شد که به خصوص درباره آفتهای جوانه خوار کاج و جوانه خوار بلوط بود و بیشتر از جیوه و مس و آهک استفاده میشد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد علوم و تحقیقات تأکید کرد: اکنون برای از بین بردن آفات از چهار گروه مواد استفاده میشود.
وی توضیح داد: یک گروه ازآن ها، شامل باکتری کش ها، حشرهکش ها، علف کشها و موش کشها است که این مواد سمی براثر تماس با آفت یا تغذیهشدن، باعث به هم خوردن ارگانیسم و کارکرد فیزیولوژیک جاندار میشود.
عادلی گفت: دسته دوم شامل موادی است که مانع رشد بیماری میشود و خطر را رفع میکند. مانند آنتی بیوتیکها که برای مبارزه با قارچها استفاده میشود.
عادلی گفت : دسته دوم شامل موادی است که مانع رشد بیماری می شود و خطر را رفع می کند، مانند آنتی بیوتیک ها که برای مبارزه با قارچ ها استفاده می شود.
این استاد جنگلداری در ادامه گفت:گروه سوم موادی هستند که بر روی سلسله اعصاب و حواس آفت اثر می کنند و سبب می شوند آفت ازجنگل رویگردان شود.
وی اظهار داشت: چهارمین گروه ازمواد ضد آفت، شامل انواعی از مواد شیمیایی است که به دلیل بوی تند و زننده، مانع ورود جانوران به جنگل می شود.
عادلی افزود: اثر سم علاوه بر نوع آن، به مقداری که وارد بدن جاندار می شود نیز بستگی دارد و به طور کلی مواد سمی به صورت پودر یا مایع یا گاز مسموم استفاده می شود.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، با اشاره به این که بیشتر قارچ کش ها ترکیبی معدنی دارند گفت: علف کش ها اغلب در نهالستان ها و مناطق جنگل کاری شده استفاده می شوند و انواع مختلفی دارند.
وی افزود: حشره کش ها از راه دستگاه گوارش و سلسله اعصاب و دستگاه تنفسی وارد بدن آفت می شوند و آن را از بین می برند.
عادلی گفت: بعضی از سموم از راه موادغذایی جذب بدن آفت می شوند و دسته ای به صورت گاز هستند که برای مبارزه با آفات انباری استفاده می گردند و در کل، بهترین سم آن است که با نفوذ به بدن اثر کند زیرا هم بر روی حشره اثر دارد و هم بر روی شفیره.
این استاد دانشگاه با ذکر این که سموم فسفردار در ایران رواج دارد گفت: سم «ددت» که جزو ترکیبات کلردار است، به دلیل آسیب های زیست محیطی، ممنوعیت مصرف دارد.
وی درباره شرایط تأثیر سم گفت: زمان سم پاشی باید بعد از باران و درهوای گرم و خشک و بدون باد باشد و سم، تاحد مورد نیاز، غلیظ باشد.
عادلی افزود: البته دما نباید خیلی زیاد باشد و ازنظر زمانی، صبح زود و عصر، برای سم پاشی مناسب تر است. استاد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات ادامه داد : در مبارزه بیولوژیک، از دشمنان طبیعی آفت نظیر مار، پرنده، قورباغه و در مبارزه فرومونی، از ماده جاذب جنس نر یا ماده در یک محل استفاده می شود.
وی درباره پروانه ابریشم باف ناجور گفت: این آفت خطرناک که گاهی درجنگل های شمال طغیان می کند، در حدود ۵۰۰ میزبان دارد و بسیاری از پهن برگان و حتی سوزنی برگان، مورد حمله اش قرار می گیرند.
عادلی افزود: لاروهای این حشره از برگ تغذیه می کنند و همین دوره از زندگی آن، آسیب زاست که پس از تخم گذاری در پاییز و دوره خفته زمستانی ،از بهار آغاز می شود.
در سال های اخیر در جنگل های شمال، ایجاد جوامع دست کاشت کاج های وارداتی و نیز توسعه کاشت گونه های خارجی صنوبر در جلگه و ساحل، موجب فعالیت دائم پروانه ابریشم باف ناجور در مناطق جلگه ای شمال شده است. علت این رویداد، در درجه اول مربوط به اقدامات افراطی گذشته، به ویژه رعایت نکردن شرط سازگاری گونه های غیربومی و حساسیت آنها نسبت به ابریشم باف ناجور که آفت بومی منطقه است و به طور دائم در جنگل های شمال زندگی می کند، است.
هم اکنون این جنگل های مصنوعی واقع در قسمت های جلگه ای و دشت تا سواحل دریای خزر، به صورت کانون آفت برگ خوار مزبور، به خصوص در استان گیلان در آمده است. از طرف دیگر، سم پاشی های انجام شده، به ادامه این وضع و جلوگیری از تعادل زیبوم شناختی( Bioecologic) کمک کرده و این اتفاق، یکی از مشکلات مهم برنامه تولید چوب در این منطقه است. در جنگل های شمال، حساسیت گونه های وارداتی کاج، منحصر به پروانه برگ خوار ابریشم باف ناجور نیست بلکه در جنگل های مصنوعی این منطقه، آفتی معروف و همه جایی به نام «جوانه خوار کاج» در سال های اخیر، کانون های دائم به وجود آورده است.ولی به نظر می رسد دست نزدن به مبارزه شیمیایی، کنترل بیولوژیک آین آفت را مساعدتر کرده است.
یکی از پژوهشگران مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران نیز درباره آفات درختان جنگل های شمال گفت: به جز «مرگ نارون» که به گونه های ملج و آزاد و اوجا خسارت می زند، شب خسب نیز آسیب زیادی دیده است.
«یوسف گرجی بحری» افزود: نوعی قارچ بانام علمی Fusarium oxysporum در ۴۰ الی ۵۰ سال اخیر شیوع پیدا کرده و بسیاری از درختان شب خسب را از بین برده است.
وی ادامه داد : این قارچ به ریشه درخت حمله و آن را خشک می کند ولی به نظر می رسد «شب خسب» به تدریج و به طور طبیعی، در برابر این قارچ مقاومت پیدا کرده است.
گرجی اضافه کرد : آفت ابریشم باف ناجور در دوره لاروی به پهن برگان و سوزنی برگان آسیب می زند و لارو آن، برگ گیاه را می خورد.
پژوهشگر مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران افزود: این آفت به حالت بحرانی در نیامد و در استان گیلان، برروی کاج دیده شد که خیلی جدی نبود.
به اعتقاد کارشناسان جنگل، از آنجا که در جنگل، برخلاف باغ و مزرعه، به دلیل گستردگی سطح و پیچیدگی اکوسیستم، استفاده از روش های مبارزه با آفت، محدودتر و مشکل تر است، جنگل را نمی توان و نباید سم پاشی کلی کرد بلکه باید پس از شناخت دقیق آفت، روش یا روش های مؤثر و تا حد امکان، کم هزینه و همچنین کم خطر برای طبیعت، انتخاب شود و با دقت اجرا گردد.
بهره گیری از دشمنان طبیعی آفات، از راه های غیرمخرب است و باعث تعادل طبیعی در جنگل می شود. در مواردی همچون بیماری «مرگ نارون» که هنوز درمان کاملی ندارد، می توان از روش مبارزه ژنتیک استفاده کرد. یعنی با گرفتن بذر از پایه هایی که مبتلا به این آفت نشده و سالم مانده اند، نهال هایی مقاوم تولید و وارد جنگل کرد.
همچنین باید از اقداماتی که زمینه ساز طغیان آفت است، خودداری کرد. مانند قطع گسترده بلوط و تنها ماندن شب خسب یا ورود گسترده سوزنی برگان غیربومی که به آفات جنگل های شمال مقاوم نیستند. ازسوی دیگر چون پشتوانه هر کارعملی باید تحقیقی علمی باشد، رابطه مراکز پژوهشی و دانشگاهی با مراکز اجرایی نیازمند تحکیم بیشتر است.
کمبود نیروی متخصص در بخش های اجرایی، شناسایی و مبارزه با آفات جنگل را مشکل می کند. در زمینه شناخت آفات و بیماریها درجنگل های شمال، افراد بسیار معدودی اطلاعات کافی و به روز دارند و پژوهشگرانی که خواهان تحقیقات کاربردی باشند، اغلب به دلیل دشواری های فراوان، ترجیح می دهند درمحدوده ای کوچک، نظیر نهالستان کار کنند که تفاوت زیادی با جنگل دارد.
تنوع گونه ای فراوان در جنگل های شمال، موهبتی است که به طور طبیعی ازآن دربرابر بسیاری از آفات، محافظت می کند و باید قدر آن را دانست.